صلح واقعی
به نام او که هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود
روزی پادشاهی اعلام کرد به کسی که بهترین نقاشی صلح را بکشد ، جایزه بزرگی خواهد داد.
هنرمندان زیادی نقاشی هایشان را برای پادشاه فرستادند . پادشاه به تمام نقاشی ها نگاه کرد ولی فقط به دو تا از نقاشی ها علاقه مند شد.
در نقاشی اول ، دریاچه ای آرام با کوههای صاف و بلند بود . بالای کوهها هم آسمان آبی با ابرهای سفید کشیده شده بود.
همه گفتند : " این بهترین نقاشی صلح است . "
در نقاشی دوم هم کوه بود ولی کوهی ناهموار و خشن ، در بالای کوه هم آسمانی خشمگین رعد و برق می زد و باران تندی می بارید و در پایین کوه آبشاری با آبی خروشان کشیده شده بود .
وقتی پادشاه از نزدیک به نقاشی نگاه کرد ، دید که پشت آبشار روی سنگ ترک برداشته ، بوته ای روییده و روی بوته هم پرنده ای لانه ای ساخته و روی تخم هایش آرام نشسته است .
پادشاه نقاشی دوم را انتخاب کرد .
همه اعتراض کردند ولی پادشاه گفت :
" صلح در جایی که مشکل و سختی نیست ، معنایی ندارد . صلح واقعی وقتی است که قلب شما با وجود همه مشکلات آرام و مطمئن است . این ، معنی صلح واقعی است ."